روزهای دلتنگی
چندروزیست سخت احساس دلتنگی میکنم
مانند درختی تنها که دربیابانی بی آب وعلف
نگاهش رابه غروب افتاب دوخته …
آه ای خدای مهربان
دلتنگیهایم رافقط برای تو میگویم
پدرم سالهاست نیست
مادرم درشهری دیگر…
غصه هایم انبوه وتکیه گاهم تو
ای شنوای بی همتا ایمان دارم ومیدانم
غروب ارزوهایم راطلوعیست…..
دلم گرفته وامیدی به بهبودش نیست...
فاطمیه....
بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه
?میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
… فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
?هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا
?فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه
?میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
.. فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
?فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور
?خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
?در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
?این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه
… فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
?من کجا و گریه در بزم عزای او کجا
?اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
?بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد
?هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه
. فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
?هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
?میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه
?مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
?افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
.. فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
?در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
?بار الها جان من گردد فدای فاطمه
.. فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ..
?یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
?ای که هستی در پِی رضای فاطمه
?میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
?ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
?کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت
?مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه
?مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
?افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
… فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه …
درسوگ فاطمه....
مدینه دیگه جای زندگیم نیست
?مدینه اون مدینهی قدیم نیست
?کیو بگم تو کشتنش سهیم نیست
?بچهمو کشتن ما رو کشته داغش
?قبرش کجاست باهم بریم سراغش
?خونه بمون تویی همون چراغش
?خونهمو پرسو میکنی، خسته نباشی فاطمه
?نشسته جارو میکنی، خسته نباشی فاطمه
?سه ماه رو گرفتی و چی شده امروز اینهمه
?به حیدرت رو میکنی، خسته نباشی فاطمه
?درست میبینم صورتت کبوده
?گل چه بلایی به سرت اومده
?بسترتو بستی کنار حجره
?نکنه وقت سَفَرِت اومده
?"اصلا بیا رو بگیر از من
فقط دل از این خونه نکن"?
حقت نبود کنج قفس بیفتی
حقت نبود که از نفس بیفتی
نفس نفس بزنی پس بیفتی
ببین که کارو به کجا کشوندن
بهشتشونو خودشون سوزوندن
دستت نمک داشت پس چرا شکوندن
دارم پرای سوختهتو هدیه به افلاک میکنم
اصلا نمیشه باورم، دارم تو رو خاک میکنم
با دستی که شکستنش، اشک منو پاک میکنی
با دستایی که بستنش، اشک تو رو پاک میکنم
فکر غریبی منو نکردی
که حرف رفتنو وسط آوردی
باز داشتی گلدونا رو آب میدادی
من که میدونم خودت آب نخوردی
?"اصلا بیا رو بگیر از من
فقط دل از این خونه نکن"?
این روزا که مامور صبره حیدر
زخمیه سینهی ستم به حیدر
قنفذ میخواد بِکَنه قبر حیدر
کی رو بگم این روزا دشمنم نیست
حالا که من دیگه زره تنم نیست
تو کوچه امنیت برا زنم نیست
از کوچه دیگه بگذریم، نذار بگم ادامهشو
کی دیده گردن امام، حلقه کنن عمامهشو
بدتر از اینشم بگم، میشناسم اون امامی که
عمامه و عبا که هیچ، میدزدن از تن جامهشو
پیراهنش که هیچ فقط دعا کن
که جای سالم به تنش بذارن
تنی که زیر سم اسب بیفته
چهجوری لای کفنش بذارن
?"اصلا بیا رو بگیر از من
فقط دل از این خونه نکن"?