من وغروب...
23 بهمن 1396 توسط زهرا سيفي
غروبی دیگر فرارسید اسمان اخمهایش رادرهم کشیده وابروهای سفیدش همه جا را پوشانده .. اسمان نیز مانند من دلتنگ است ؛وازخود شکوه دارد… چندروزیست دلم میگیرد؛هوا،هوای گریستن وبهاری شدن است دلم میخواهد انقلابی دردرونم رخ دهدوحال وهوای این روزهایم را عوض… بیشتر »